[vc_row css=”.vc_custom_1425202546826{margin-bottom: 20px !important;}”][vc_column]

اختلال بدریخت‌انگاری چیست؟

«دماغم قوز داره، چند بار تا حالا عمل کردم ولی تا الان اون‌طور که دلم می‌خواد صاف نشده. تازه بعد از اینکه دماغمو عمل کردم متوجه شدم سمت راست صورتم با سمت چپم تقارن نداره، واسه همین رفتم برای پروتز. حالا که پروتز زدم بازم اون‌جوری که دلم می‌خواد تقارن نداره. حالا شاید رفتم این طرف صورتمو سوهان کشیدم که مثل اونورم بشه…» شاید با شنیدن این جمله‌ها با خودتان بگویید این یک شوخی است، مگر می‌شود کسی این همه جراحی روی صورتش انجام بدهد و در نهایت هم در کمال نارضایتی بخواهد راهکار جراحی دیگری برای خودش دست و پا کند؟! اما در کمال تعجب افراد مبتلا به اختلال بدریخت‌انگاری بدن پای ثابت مراجعه به مطب‌های جراحان پلاستیک هستند. آنها هر کاری‌ می‌کنند در نهایت خودشان را زشت می‌دانند و دنبال راهی برای زیبا کردن خودشان هستند. اغلب این اختلال با اختلال‌های دیگری همراه است که باید به آنها هم توجه شود.

اختلال تجزیه‌ای چیست؟

اختلالات تجزیه‌ای یا گسستی، گروهی از بیماری‌های روان‌پزشکی هستند که در آنها آگاهی فرد از خود و محیط‌ا‌ش مختل می‌شود و به اصطلاح، در ذهن بیمار، تجزیه و گسستی به وجود می‌آید که با محدود شدن احساسش از هویت خود یا اختلال درحافظه‌ بروز می‌کند. به شکل عام‌تر، تجزیه یا گسست یکی از سازوکارهای دفاعی است که افراد در رویارویی با حوادث آسیب‌زننده و پراسترس به کار می‌برند. در واقع، فرد با استفاده از این مکانیسم دفاعی می‌خواهد با تجزیه یا گسست بخشی از ادراک، افکار و احساسات مرتبط با آن، شرایط را از ذهن خود دور نگه دارد یا به شکلی تغییریافته با آن روبرو‌ شود. اگر میزان به‌کارگیری این مکانیسم دفاعی مغزی، زیاد و شدید باشد به‌طوری که باعث ناراحتی و کاهش عملکرد فرد و روابط اجتماعی‌اش شود در این حالت می‌گوییم او دچار اختلال تجزیه‌ای شده است.

وقتی فردی یک آسیب و رویداد غیرمنتظره را تجربه می‌کند، مثلاً شاهد مرگ یا آسیب جدی به بستگان و حتی یک غریبه است، ناگهان ذهنش با میزان اطلاعات پراسترسی مواجه شود که توانایی درک آن را ندارد. در چنین حالتی ممکن است سازوکار دفاعی تجزیه به کمک او بیاید و وجوه یا بخش‌هایی از این حادثه را از خاطر ببرد. اما اگر میزان استفاده از این مکانیسم دفاعی یا شدت آن، چنان زیاد باشد که فرد دچار ناراحتی یا افت عملکرد شود، دیگر کاربرد این مکانیسم دفاعی، سازگارانه نیست و باعث بروز اختلال در فرد می‌شود.

بدخوابی ناشی از شیفت‌کاری

اختلال خواب ناشی از شیفت‌کاری در افرادی که شیفت‌کاری دارند یا به‌طور کلی شب‌کار هستند بروز می‌کند، اما بروز این اختلال فقط به این افراد محدود نمی‌شود بلکه افرادی که مجبورند صبح زود مثلاً ساعت چهار صبح از خواب بیدار شوند و سر کار بروند را هم می‌تواند شامل ‌شود. همه ما ساعتی درون بدنمان داریم که این ساعت خودش را بر اساس نور و سرنخ‌های درونی تنظیم می‌کند. یعنی خودش ۲۴ ساعت شبانه‌روز را تشخیص می‌دهد و برنامه‌ریزی می‌کند. البته ذکر این نکته ضروری است که این ساعت می‌تواند بیست و چهار و نیم ساعت باشد. بعد از ۲۴ تا بیست و چهار و نیم ساعت بدن دوباره به جای اول بازمی‌گردد.

حدود ساعت ۱۱-۱۰ شب بدن احساس می‌کند باید بخوابد چون هورمونی به نام ملاتونین در بدن بالا می‌رود و بدن سیگنال‌های خواب را می‌گیرد. علت بالا رفتن ملاتونین هم تاریک شدن هواست. بعد از آن کم‌کم حرارت بدن پایین می‌آید و همراه با تغییر هورمون‌ها احساس خواب‌آلودگی ایجاد می‌شود و فرد به خواب می‌رود و با همین حالت هم صبح از خواب بیدار می‌شود. وقتی ریتم بدن افراد به هر دلیل مثل مسافرت و شیفت‌کاری به هم می‌خورد دچار اختلال خواب می‌شوند.

اختلال دوقطبی چیست؟

اختلال دوقطبی نوعی از بیماری افسردگی است که فرد مبتلا به جز دوره افسردگی، دوره یا دوره­‌هایی از مانیا (شیدایی) یا هایپومانیا (نیمه‌­شیدایی) را نیز به خود دیده است. این بیماری به شکل دوره­‌ای بروز می‌کند و فرد ممکن است در بین این دوره­‌ها به مدت ماه­‌ها تا سال­‌ها در بهبودی کامل باشد. همان‌طور که در تصویر مقابل دیده می‌شود، روحیه فرد در دوره شیدایی یا نیمه‌شیدایی به شکلی غیرمعمول بالا می‌رود (خط‌های رو به بالاتر از خط پایه در تصویر روبه‌رو). او در این دوره افزایش مفرطی در انرژی احساس می‌کند و بر این مبنا ممکن است رفتارهایی نشان دهد که در حال عادی هرگز از او سرنمی‌زند (مانند ولخرجی، رانندگی بی‌مهابا، فعالیت اقتصادی بدون برنامه‌ریزی، گفتن سخنانی بدون مهار، و ایجاد مزاحمت برای دیگران). نکته مهم آن است که پیش از شروع بیماری، فرد مبتلا معمولاً اصلاً چنین خصوصیاتی نداشته و پس از پایان دوره شیدایی یا نیمه‌شیدایی نیز دوباره به حال عادی بازمی‌گردد. به جز این دوره‌ها و بیشتر از آنها، دوره‌هایی از افسردگی تظاهر می‌کند و روحیه فرد به شکلی غیر معمول پایین می‌رود

اختلال شخصیت به چه معناست؟

هر فرد از نظر رفتار، عاطفه و تفکر ویژگی‌هایی دارد که او را از دیگران متمایز می‌کند. مردم نیز اغلب یکدیگر را با این تفاوت‌ها می‌شناسند: «او انسان قابل اعتمادی است»، «رفتارش همیشه ناراحت‌کننده است»، «خیلی مهربان است»، «کمتر راست می‌گوید»، «خیلی حساس و زودرنج است»، «مربی امسال ما خیلی خودش را می‌‌گیرد، ‏ولی مربی سال قبل خیلی متواضع بود».

از سنین خیلی پایین به تدریج خصوصیات رفتاری، عاطفی و فکری افراد شکل می‌گیرد و از حدود نوجوانی تقریباً باثبات می‌شود؛ به گونه‌ای که نسبتاً مستقل از ‏شرایط محیطی است و در زمان‌‌های مختلف و موقعیت‌‌های گوناگون ‏تظاهر می‌‌کند. در واقع، با شناسایی این خصوصیات فرد، کم و بیش می‌توان شیوه کلی رفتار او را در موقعیت‌های مختلف پیش‌بینی کرد. به این خصوصیات باثبات و تعیین کننده رفتار، عواطف و طرز فکر فرد که از سنین نوجوانی شکل گرفته و در طول زمان تغییر فاحشی نمی‌یابد، «خصوصیات شخصیتی» گفته می‌شود. هنگامی که این خصوصیات در تعارضی چشمگیر با انتظارات جامعه قرار گیرد و انعطاف‌ناپذیری آن عامل اختلال در کارکرد فرد یا مخل ارتباط او با دیگران شود، اختلال شخصیت نام می‌گیرد. بسیاری از افراد دارای ویژگی‌هایی هستند که با پسند اطرافیانشان ناسازگار است. با این حال، بیشتر مردم در برابر مشکلاتی که با دیگران دارند انعطاف نشان می‌دهند و به نوعی مسئله را حل می‌کنند. ولی فرد مبتلا به اختلال شخصیت قادر به تغییر روش نیست و نمی‌تواند خود را با محیط و افرادی که با آنها  هر روز سر و کار دارد وفق دهد.

اسکیزوفرنیا یا شیزوفرنی یعنی چه؟

اسکیزوفرنیا از نظر لغوی به معنی «روان‌‎­گسیختگی» است و در پزشکی به نوعی از بیماری­‌های روان اطلاق می­‌شود. زمان شروع این بیماری معمولاً دوران نوجوانی یا جوانی است ولی در هر سنی ممکن است آغاز شود. با شروع بیماری، طیف گسترده‌­ای از علایم نمایان می­‌شود که تبعات آن در تفکر، رفتار و کارکرد فرد تا مدتها باقی می‌­ماند. این علایم را می­‌توان در دسته­‌های زیر قرار داد:

الف- هذیان: فرد دچار باوری کاملاً مستحکم ولی غیر منطقی می­‌شود. این باور او با فرهنگی که در آن رشد یافته منطبق نیست و با هیچ دلیل و منطقی تغییر نمی­‌کند. مثال: اعتقاد به این که اطرافیان دسیسه­‌ای برای از بین بردن او کرده­‌اند؛ خائن دانستن همسر در عین وفاداری او؛ باور به این که رسالت بزرگی برای هدایت جهانیان بر دوش او گذاشته شده است؛ مطمئن بودن از این که دوربینی برای کنترل رفتار او در اتاقش کار گذاشته­‌اند؛ معتقد بودن به آن که دیگران هر چه به فکر او خطور می­‌کند را می­‌فهمند.

ب- توهم: فرد صدای کسی را به وضوح می­‌شنود؛ دقیقاً مانند آن که صدای دیگران را با گوش خود و از اطراف می­‌شنود. در واقع او این صداها را از درون ذهن خود درک نمی­‌کند و این نوعی خیالبافی نیست؛ به واقع می­‌شنود. به این حالت «توهم شنوایی یا شنیداری» می­‌گویند. فردی صدای یکی از دوستانش را اغلب می‌­شنید که به او توهین یا امر و نهی می­‌کرد. فرد دیگری معمولاً متوجه صدای پدر و مادرش می­‌شد که دارند در مورد رفتار او با هم صحبت می­‌کنند. توهم همچنین می­‌تواند از نوع «بینایی یا دیداری»، «بویایی»، «لمسی» و «چشایی» باشد.

پ- تکلم نابسامان: برخی از عباراتی که به کار می­‌برد خارج از موضوع است یا در موارد شدید ممکن است سخنانش کاملاً بی­‌ربط به نظر برسد.

ت- رفتارهای نابسامان: فرد رفتارهایی بی­‌هدف از خود نشان می­‌دهد. مثال: وسایل زندگی را دور می­‌ریزد؛ خود را به مدتی طولانی در وضعیتی ناراحت قرار می­‌دهد، مثلاً در گوشه­‌ای از اتاق در یک حالت خاص می‌­ایستد و به نقطه‌­ای خیره می­‌شود؛ غذایی که باید بخورد را روی زمین پخش می­‌کند.

ث- علایم منفی: حالت‌هایی مانند گوشه­‌نشینی، کم­‌حرفی، بدون ایده و نظر بودن، خیره شدن، و اراده نداشتن اصطلاحاً علایم منفی این بیماری نامیده می­‌شود.

فرد مبتلا ممکن است برخی از علایم بالا را داشته باشد و البته طی درمان، این علایم کاهش می‌­یابد یا از بین می‌­رود. خوشبختانه با وجود داروهایی که اصطلاحاً «آنتی‌سایکوتیک» نامیده می­‌شود در بسیاری از موارد در صورت همکاری فرد برای درمان مستمر، بهبودی قابل ملاحظه­‌ای به دست می­‌آید. روان­‌درمانی­‌ها، خانواده‌درمانی و درمان­‌های توان­‌بخشی (مانند کاردرمانی) نیز در کنار درمان دارویی کمک­‌کننده‌­اند. الکتروشوک (ECT) هم در دوره‌های حاد بیماری ممکن است به کار رود.

اضطراب اجتماعی چیست؟

آیا شما همیشه نگران قضاوت دیگران هستید؟ آیا بسیار خجالتی هستید و موقع صحبت در حضور دیگران دچار مشکل می‌شوید؟ اگر چنین است ممکن است شما دچار درجاتی از اضطراب اجتماعی (Social Phobia) باشید. اضطراب اجتماعی ترس شدیدی است از مورد قضاوت دیگران قرار گرفتن، به طوری که فرد نگران است موقعیتی پیش آید که در برابر دیگران خجالت زده شود.

همۀ افراد ممکن است درجاتی از ترس، خجالت یا اضطراب را در موقعیت‌های مختلف تجربه کنند؛مثلا‌ً هنگام ملاقات با افراد جدید یا ایراد سخنرانی عمومی. ولی در بیماران مبتلا، این اضطراب از هفته‌ها قبل از این موقعیت‌ها گریبانگیر فرد است و می‌تواند عملکرد شغلی و تحصیلی وی را دچار مشکل کند. این‌گونه افراد ممکن است حتی قادر نباشند به راحتی فعالیت‌های روزمره را در حضور دیگران انجام دهند، مثلاً غذا خوردن یا نوشیدن در حضور دیگران برای‌شان مشکل باشد یا صحبت نکنند چون دچار تپش قلب می‌شوند و ترس از این دارند که صدای‌شان بلرزد و خجالت زده شوند و تا هفته‌ها بعد نیز به نحوه عملکرد خود و قضاوت دیگران فکر کنند و دچار اضطراب و شرمندگی شوند. برای برخی افراد اضطراب اجتماعی فقط در برخی موقعیت‌ها اتفاق می‌افتد؛ مثل سخنرانی یا نوشتن بر روی تخته جلوی دیگران یا امتحانات شفاهی. ولی برخی بیماران، اضطراب اجتماعی فراگیر دارند؛ بدین معنی که در همه تعاملات روزمره دچار اضطراب می‌شوند. شروع اضطراب اجتماعی معمولاً از نوجوانی است و بدون درمان می‌تواند سال‌ها و حتی تا پایان عمر همراه فرد باشد.

[/vc_column][/vc_row]