[vc_row css=”.vc_custom_1425202546826{margin-bottom: 20px !important;}”][vc_column]
اختلالات تجزیهای یا گسستی، گروهی از بیماریهای روانپزشکی هستند که در آنها آگاهی فرد از خود و محیطاش مختل میشود و به اصطلاح، در ذهن بیمار، تجزیه و گسستی به وجود میآید که با محدود شدن احساسش از هویت خود یا اختلال درحافظه بروز میکند. به شکل عامتر، تجزیه یا گسست یکی از سازوکارهای دفاعی است که افراد در رویارویی با حوادث آسیبزننده و پراسترس به کار میبرند. در واقع، فرد با استفاده از این مکانیسم دفاعی میخواهد با تجزیه یا گسست بخشی از ادراک، افکار و احساسات مرتبط با آن، شرایط را از ذهن خود دور نگه دارد یا به شکلی تغییریافته با آن روبرو شود. اگر میزان بهکارگیری این مکانیسم دفاعی مغزی، زیاد و شدید باشد بهطوری که باعث ناراحتی و کاهش عملکرد فرد و روابط اجتماعیاش شود در این حالت میگوییم او دچار اختلال تجزیهای شده است.
وقتی فردی یک آسیب و رویداد غیرمنتظره را تجربه میکند، مثلاً شاهد مرگ یا آسیب جدی به بستگان و حتی یک غریبه است، ناگهان ذهنش با میزان اطلاعات پراسترسی مواجه شود که توانایی درک آن را ندارد. در چنین حالتی ممکن است سازوکار دفاعی تجزیه به کمک او بیاید و وجوه یا بخشهایی از این حادثه را از خاطر ببرد. اما اگر میزان استفاده از این مکانیسم دفاعی یا شدت آن، چنان زیاد باشد که فرد دچار ناراحتی یا افت عملکرد شود، دیگر کاربرد این مکانیسم دفاعی، سازگارانه نیست و باعث بروز اختلال در فرد میشود.
اختلال خواب ناشی از شیفتکاری در افرادی که شیفتکاری دارند یا بهطور کلی شبکار هستند بروز میکند، اما بروز این اختلال فقط به این افراد محدود نمیشود بلکه افرادی که مجبورند صبح زود مثلاً ساعت چهار صبح از خواب بیدار شوند و سر کار بروند را هم میتواند شامل شود. همه ما ساعتی درون بدنمان داریم که این ساعت خودش را بر اساس نور و سرنخهای درونی تنظیم میکند. یعنی خودش ۲۴ ساعت شبانهروز را تشخیص میدهد و برنامهریزی میکند. البته ذکر این نکته ضروری است که این ساعت میتواند بیست و چهار و نیم ساعت باشد. بعد از ۲۴ تا بیست و چهار و نیم ساعت بدن دوباره به جای اول بازمیگردد.
حدود ساعت ۱۱-۱۰ شب بدن احساس میکند باید بخوابد چون هورمونی به نام ملاتونین در بدن بالا میرود و بدن سیگنالهای خواب را میگیرد. علت بالا رفتن ملاتونین هم تاریک شدن هواست. بعد از آن کمکم حرارت بدن پایین میآید و همراه با تغییر هورمونها احساس خوابآلودگی ایجاد میشود و فرد به خواب میرود و با همین حالت هم صبح از خواب بیدار میشود. وقتی ریتم بدن افراد به هر دلیل مثل مسافرت و شیفتکاری به هم میخورد دچار اختلال خواب میشوند.
از سنین خیلی پایین به تدریج خصوصیات رفتاری، عاطفی و فکری افراد شکل میگیرد و از حدود نوجوانی تقریباً باثبات میشود؛ به گونهای که نسبتاً مستقل از شرایط محیطی است و در زمانهای مختلف و موقعیتهای گوناگون تظاهر میکند. در واقع، با شناسایی این خصوصیات فرد، کم و بیش میتوان شیوه کلی رفتار او را در موقعیتهای مختلف پیشبینی کرد. به این خصوصیات باثبات و تعیین کننده رفتار، عواطف و طرز فکر فرد که از سنین نوجوانی شکل گرفته و در طول زمان تغییر فاحشی نمییابد، «خصوصیات شخصیتی» گفته میشود. هنگامی که این خصوصیات در تعارضی چشمگیر با انتظارات جامعه قرار گیرد و انعطافناپذیری آن عامل اختلال در کارکرد فرد یا مخل ارتباط او با دیگران شود، اختلال شخصیت نام میگیرد. بسیاری از افراد دارای ویژگیهایی هستند که با پسند اطرافیانشان ناسازگار است. با این حال، بیشتر مردم در برابر مشکلاتی که با دیگران دارند انعطاف نشان میدهند و به نوعی مسئله را حل میکنند. ولی فرد مبتلا به اختلال شخصیت قادر به تغییر روش نیست و نمیتواند خود را با محیط و افرادی که با آنها هر روز سر و کار دارد وفق دهد.
الف- هذیان: فرد دچار باوری کاملاً مستحکم ولی غیر منطقی میشود. این باور او با فرهنگی که در آن رشد یافته منطبق نیست و با هیچ دلیل و منطقی تغییر نمیکند. مثال: اعتقاد به این که اطرافیان دسیسهای برای از بین بردن او کردهاند؛ خائن دانستن همسر در عین وفاداری او؛ باور به این که رسالت بزرگی برای هدایت جهانیان بر دوش او گذاشته شده است؛ مطمئن بودن از این که دوربینی برای کنترل رفتار او در اتاقش کار گذاشتهاند؛ معتقد بودن به آن که دیگران هر چه به فکر او خطور میکند را میفهمند.
ب- توهم: فرد صدای کسی را به وضوح میشنود؛ دقیقاً مانند آن که صدای دیگران را با گوش خود و از اطراف میشنود. در واقع او این صداها را از درون ذهن خود درک نمیکند و این نوعی خیالبافی نیست؛ به واقع میشنود. به این حالت «توهم شنوایی یا شنیداری» میگویند. فردی صدای یکی از دوستانش را اغلب میشنید که به او توهین یا امر و نهی میکرد. فرد دیگری معمولاً متوجه صدای پدر و مادرش میشد که دارند در مورد رفتار او با هم صحبت میکنند. توهم همچنین میتواند از نوع «بینایی یا دیداری»، «بویایی»، «لمسی» و «چشایی» باشد.
پ- تکلم نابسامان: برخی از عباراتی که به کار میبرد خارج از موضوع است یا در موارد شدید ممکن است سخنانش کاملاً بیربط به نظر برسد.
ت- رفتارهای نابسامان: فرد رفتارهایی بیهدف از خود نشان میدهد. مثال: وسایل زندگی را دور میریزد؛ خود را به مدتی طولانی در وضعیتی ناراحت قرار میدهد، مثلاً در گوشهای از اتاق در یک حالت خاص میایستد و به نقطهای خیره میشود؛ غذایی که باید بخورد را روی زمین پخش میکند.
ث- علایم منفی: حالتهایی مانند گوشهنشینی، کمحرفی، بدون ایده و نظر بودن، خیره شدن، و اراده نداشتن اصطلاحاً علایم منفی این بیماری نامیده میشود.
فرد مبتلا ممکن است برخی از علایم بالا را داشته باشد و البته طی درمان، این علایم کاهش مییابد یا از بین میرود. خوشبختانه با وجود داروهایی که اصطلاحاً «آنتیسایکوتیک» نامیده میشود در بسیاری از موارد در صورت همکاری فرد برای درمان مستمر، بهبودی قابل ملاحظهای به دست میآید. رواندرمانیها، خانوادهدرمانی و درمانهای توانبخشی (مانند کاردرمانی) نیز در کنار درمان دارویی کمککنندهاند. الکتروشوک (ECT) هم در دورههای حاد بیماری ممکن است به کار رود.
همۀ افراد ممکن است درجاتی از ترس، خجالت یا اضطراب را در موقعیتهای مختلف تجربه کنند؛مثلاً هنگام ملاقات با افراد جدید یا ایراد سخنرانی عمومی. ولی در بیماران مبتلا، این اضطراب از هفتهها قبل از این موقعیتها گریبانگیر فرد است و میتواند عملکرد شغلی و تحصیلی وی را دچار مشکل کند. اینگونه افراد ممکن است حتی قادر نباشند به راحتی فعالیتهای روزمره را در حضور دیگران انجام دهند، مثلاً غذا خوردن یا نوشیدن در حضور دیگران برایشان مشکل باشد یا صحبت نکنند چون دچار تپش قلب میشوند و ترس از این دارند که صدایشان بلرزد و خجالت زده شوند و تا هفتهها بعد نیز به نحوه عملکرد خود و قضاوت دیگران فکر کنند و دچار اضطراب و شرمندگی شوند. برای برخی افراد اضطراب اجتماعی فقط در برخی موقعیتها اتفاق میافتد؛ مثل سخنرانی یا نوشتن بر روی تخته جلوی دیگران یا امتحانات شفاهی. ولی برخی بیماران، اضطراب اجتماعی فراگیر دارند؛ بدین معنی که در همه تعاملات روزمره دچار اضطراب میشوند. شروع اضطراب اجتماعی معمولاً از نوجوانی است و بدون درمان میتواند سالها و حتی تا پایان عمر همراه فرد باشد.